دوستي سئوال كرده :

 

سلام آرش خان. ایام به کام!
خاطرم هست مدتی پیش دچار مشکل رباط صلیبی زانو شده بودید. خواستم بپرسم که عاقبت ماجرا چه شد و آیا عمل کردید یا نه. و اینکه پیش کدام پزشک رفتید. ممنون و موفق باشید.

خب از شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شدم و تلاش زيادي كردم پاسخ رو بصورت كامنت بگذارم ولي هر وفعه يه خطايي داد و امكانپذير نشد. اينه كه ضمن عذرخواهي همينجا پاسخ مي دم.

من سال 88 حين اسكي دچار سانحه شدم و رباط صليبي ام بصورت 100% پاره شد. براي تصميم گرفتن بين عمل كردن و عمل نكردن، پيش دكترهاي زيادي رفتم كه بعدها فهميدم اشتباه كردم. چرا كه زانو پيچيده ترين مفصل بدنه و در برخي حالات پزشكان روي موضوع اتفاق نظر ندارن. در اين بين عده اي هم متاسفانه فقط فكر منافع اقتصادي خودشون هستند كه به مردد شدن آدم بيشتر دامن مي زنه.

در نهايت، به دلايلي كه در انتها بهش اشاره خواهم كرد تصميم گرفتم عمل نكنم و با رباط پاره به زندگي ادامه دادم. اوايل احساس يك آدم معلول رو داشتم ولي به مرور وقتي ديدم از تواناييهام بطور ملموسي كم نشده و كماكان توانايي اجراي برنامه سنگين رو دارم اين ذهنيت اصلاح شد. من با رباط صليبي پاره چهارجبهه اصلي دماوند رو صعود كردم. البته نه با يك كوله حمله سبك، بلكه با يك كوله سنگين تا خود قله و بازگشت از مسير ديگه. با همين زانو وارد يك غار ناشناخته شديم كه فقط 250 متر طناب ريزي داشتيم. تا اون موقع به همچين عمقي نفوذ نكرده بودم و نگران يومار زدن براي بازگشت بودم. مخصوصا كه تيم ما هم همش 3 نفر بود و تيم پشتيباني هم در دهانه غار در آماده باش بسر نمي برد. با همين زانو در كنار دوستان خوبم، دره هاي زيادي رو درنورديديم و انواع فرودها در انواع شرايط رو تجربه كردم. گاهي زانوم دردهايي مي گيره ولي از لحاظ عملكردي فرقي بين زانوي آسيب ديده ام و زانوي سالمم حس نمي كنم بطوريكه شك كردم نكنه از اول من رباط صليبي نداشتم.
در سالگرد مرحوم فرشاد خليلي خوشه مهر متوجه شدم ايشون هم رباط صليبي اش پاره بوده و با اين وضعيت قادر بوده اسكي كنه. كاري كه من ديگه هيچ وقت انجامش ندادم.
بنابر تجربه شخصي خودم و ساير دوستان مي تونم نتيجه بگيرم كه پاره بودن رباط صليبي لزوما به معناي تمام شدن لذت از برنامه سنگين طبيعت گردي نيست. مي شه حتي با رباط پاره هم به زندگي سابق برگشت.

اينكه پيش كدام دكترها رفتم طبعا بعد از اين همه مدت اسامي همه اشون خاطرم نيست. شايد به 10 دكتر يا بيشتر مراجعه كرده باشم. در بين اينها چهار نفر رو فراموش نمي كنم. يكي اولين پزشكي بود كه رفتم سراغش. يكي از دوستانم معرفيش كرده بود. مشهور بود و ولي بعدها فهميدم فوق تخصص زانو نداشته. ايشون اولين نفري بود كه منو معاينه كرد و 2 هفته برام استراحت نوشت. اون اولين باري بود كه با پديده زيرميزي گرفتن دكترها روبرو شدم و به همين دليل اون شخص در ذهنم باقي موند. نفر دوم پزشك ديگه اي بود كه اون هم مشهور بود ولي رفتارش اين شائبه رو در من پديد آورد كه هدفش فقط كسب درآمده. تا معاينه كرد سريع دستور خريد چند كالا (4 تا پيچ و يك ثابت نگه دارنده زانو) رو برام نوشت و تاكيد داشت از شركت مورد نظر ايشون خريد كنم. خيلي اصرار مي كرد كه بلافاصله در كلينيك ايشون (فكر كنم تهران كلينيك) اتروسكوپي كنم و مي گفت عمل حدود 20 دقيقه بيشتر طول نمي كشه. نه تنها نتونستم باهاش ارتباط برقرار كنم كه خيلي هم بهش بدبين شدم. نفر بعدي كه ذهنم موندگار شد مسئول بخش ارتوپدي زنان بيمارستان ميلاد بود. از ايشون برخلاف دوتا قبلي به نيكي ياد مي كنم. وقتي رفتم پيشش گفت زانوبند رو باز كنم و راه برم. وقتي موفق شدم راه برم و زانوم خالي نكرد بهم توضيح داد زانوها به دو مدل تقسيم مي شن. يا به رباط صليبي كاملا وابسته اند يا نه. خوشبختانه زانوي من بدون رباط صليبي، خالي نمي كرد. بهم گفت وقتي داره برات كار مي كنه چيكارش داري؟ اين حرفش به دلايلي كه بعدا مي گم در ذهنم باقي موند. نفر آخر هم پزشك فدراسيون پزشكي ورزشي بود چون مي خواستم اگه عمل مي كنم از بيمه ورزشي استفاده كنم. دنبال بهترين پزشكشون مي گشتم. بهم گفتن دكتر فراهيني زانوي احمدرضا عابدزاده رو عمل كرده و خيلي خوبه. با هر بدبختي بود رفتم و وقت گرفتم و ويزيتم كرد. در نهايت تعجب تشخيص ايشون اين بود كه رباط پاره نشده!!!!

اما چرا عمل نكردم؟ خب عمل بدون هزينه مادي و معنوي نبود. البته هزينه ماديش زياد نبود. اون موقع هزينه جراحي با 4 تا پيچ مي شد 5 ميليون تومان كه 4 ميليون تومانش از بيمه ورزشي قابل پرداخت بود و يك ميليون باقي اش رو مي تونستم از بيمه تكميلي ام استفاده كنم. بنابراين عمل براي من تقريبا بدون هزينه انجام مي شد. اما بعد از عمل بسته به عوامل زيادي بين يك هفته تا شش ماه اسير مي شدم. اينطور كه فهميدم مهمتر از عمل، شدت جلسات فيزيوتراپي بعد عمل هست كه تقريبا بايد بلافاصله بعد عمل و با حداكثر شدت انجام بشه. هرچه شدت كمتر بشه مدت بيشتر مي شه. دوم مطالعه بود. بعضي وقتها زياد دونستن خوب نيست. وقتي مطالعه كردم قراره چه اتفاقاتي بيوفته مردد شدم.

دوتا سوراخ توي غضروف مفصل ايجاد مي كنن. يكي براي عبور دوربين و يكي براي عبور گيره. قسمتي از يك زردپي از يكي از عضلات زانو رو مي برن و به جاي رباط پاره شده قرار مي دن. عمليات نصب با دو پيچ در هر سوي زردپي انجام مي شه. پيچها با هم متفاوتند. اونهايي كه داخل مفصل قرار مي گيرند از نوع جذبي هستند و اونهايي كه پشت زانو قرار مي گيرند جذبي نيستن. اينجا عمل تموم شده است!

منتهي چون در غضروف هيچ رگي وجود نداره و خون رساني نمي شه بنابراين غضروف به خودي خود التيام پيدا نمي كنه. براي اينكه خون به اونجا برسه يك سوراخ از مفصل به مغز استخوان ايجاد مي كنن كه خون به غضروف وارد بشه. اين خون سوراخ رو پر مي كنه ولي رگه هاي خون براي هميشه در غضروف باقي مي مونه و اين غضروف هيچ وقت مثل قبل نخواهد شد. اين عمل مي تونه با ناكامي هايي هم روبرو بشه. مثلا به دلايلي طول زردپي پيوندي كم يا زياد بشه. يا در يك موردي كه يكي از بچه هاي خانه كوهنوردان رو درگير كرده بود بدنش به پيچها حساسيت نشون داده بود. عمليات فيزيوتراپي نه براي زردپي پيوند خورده به جاي رباط است بلكه براي ترميم و بازيابي عضله اي هست كه زردپي خودشو از دست داده. اين عضله به سرعت رو به افول مي گذاره و اگه سريع با جلسات فشرده فيزيوتراپي بهش رسيدگي نشه بسرعت بقدري ضعيف مي شه كه عملا در راه رفتن ايجاد اختلال مي شه.
بنابراين كسي كه عمل مي كنه بعد عمل نه تنها روزگار خوشي نداره كه تا آخر عمر يك غضروف آسيب ديده هم داره (كه وسطش خون مردگي وجود داره) و ضمنا اين زردپي پيوندي هم هيچ وقت مثل اون رباط اوليه نخواهد بود.

روي اين حساب حرف اون دكتر رو گفت "زانوت داره كار مي كنه چرا مي خواي سيخش بزني" رو خيلي پسنديدم.

نتيجه:  در صورتي عمل جراحي اجتناب ناپذيره كه زانو دائما خالي كنه و در راه رفتن اختلال ايجاد بشه.

پيشنهاد:  اجازه بده التهاب زانو بخوابه. ممكنه دو ماه يا بيشتر هم طول بكشه. بعد راه رفتن بدون زانوبند، در يك سطح هموار افقي آزمايش بشه تا مشخص بشه زانو خالي مي كنه يا نه. اگر خالي كرد چاره اي جز جراحي وجود نداره ولي اگه خالي نكنه موضوع حاد نيست و نظر پزشكان سليقه اي خواهد بود.

نكته: اغلب پارگي رباط صليبي همراه با پارگي مينيسك هم هست. يك پزشك ارتوپد بهم گفت همين الانشم مشخص نيست پاي به ظاهر سالمم هم مشكل مينيسك پيدا نكرده باشه.

يكي از دوستان كوهنورد ارتوپدمون كه اتفاقا پزشك معالج مرحوم اسفندياري هم بود وقتي داستان من رو شنيد گفت اشتباه كردي عمل نكردي چون اينطوري زود دچار ساييدگي مفصل و آرتروز زانو مي شي. يكي از دوستان كوهنوردمون به مزاح پاسخ داد مگه كوهنوردا مفصل سالم هم دارن؟ من حرفشو جدي گرفتم.

گاهي وقتي فشاري روي زانوم نيست يك لقي كوچك توي مفصل حس مي كنم. به ندرت هم مركز زانوم درد مي گيره. تا الان مشكل خاصي كه در زندگيم تاثيرگذار باشه حس نكردم.


پ.ن.1: اگر مشكل زبان وجود نداره پيشنهاد مي كنم از متون انگليسي استفاده بشه چون اطلاعات با جزيات بيشتري در اختيار مخاطب مي گذارن. 

پ.ن.2: مطلب مرتبط و جالب در خصوص دليل انحراف مفصل بعضي از افرادي كه عمل مي كنند: http://rahenou.ir/News.aspx?code=661

پ.ن.3: مطالب مرتبط:
الف: https://www.iranorthoped.com/fa/news/84/%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b7-%d8%b5%d9%84%d9%8a%d8%a8%d9%8a-%d9%82%d8%af%d8%a7%d9%85%d9%8a/

ب: http://www.doctorafshar.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%DA%A9%D8%B4%DB%8C%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%B5%D9%84%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%B2%D8%A7%D9%86%D9%88-2/